مادرم یه مدتی رفته بود شهر دیگه و نبود. وقتی اومد بدو بدو رفتم سمتش و براش با آغوش باز کردم اونم با دستانی که زیاد رو به بالا باز شده بود. قبلا چنین کاری نمی کردم یعنی احوالپرسی داغ بود اما نه این شکلی. خلاصه نوآوری جذابی بود. هر دو کیف کردیم.


مادرم ای بهتر از فصل بهار

مادرم روشن تر از هر چشمه سار


:)



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

قلمدون نوروز 1397 زندگی من و همسرم آموزش بازي فروشگاه اینترنتی کالاجو مجله پزشکی قفسه بندی فلزی فرابرق گلچین مدارات کاربردی الکترونیک DRPOOL GROUP